سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آنچه درون کلِّه یک دختر می گذرد


ساعت 2:14 عصر دوشنبه 85/8/22

تازگی ها بد جوری رفته ام تو نخ درس . می خواهم در این بخش آموزش هایی در باره ی مطالعه

 قرار دهم با این وبلاگ از طریق ایمیل زیر در تماس باشید تا به کمک هم یه چاره ای کشف کنیم

saeideh50505050@yahoo.com

آی دی من saeideh50505050

اولین بخش این یادداشت ها اختصاص دارد به ابزاری که شخصا از آن استفاده
می کنم و در باره آن می توانم بگویم یک معجزه واقعی است.


لینک آن را اینجا می گذارم تا در باره اش بیشتر بخوانید:

http://www.malekig5.com


¤ نویسنده: معصومه ردائی

نوشته های دیگران ( )

ساعت 1:0 صبح یکشنبه 85/7/30


¤ نویسنده: معصومه ردائی

نوشته های دیگران ( )

ساعت 12:2 صبح یکشنبه 85/7/23

شب قدر؛ من دلهره دارم. یک سالم به امضای یار(عج) می رسد...

یارب مباد نا امیدی در آن . یاربِّ آیینه هاریال یا ربِّ یا قائم ها...

به حرمت شبی که هزار شب قدر اوست، به حرمت هزار فرشته هزار ستاره هزار قطره اشک...

یارم (عج) نامه را بیند و شرمندگیِ ما ماند؟ خجل نیاز مرا به آبروی «علی(ع)» آنکه پر کشید سویت...

امام عصرم، شفا و نذرم! به روی چون شب تارم ، به آبروی شپیدت، به گیسوان سیاهت

امیدِ بسته به آستان شریفت نا امید مکن

به تو! شکسته ترینم، مباد جز تو گزینم، اسیر بند زمینم، تویی یگانه ضمینم

فدای آن رخ ماهت، فدای طرف کلاهت ، زبانِِِِِ پر ز فصاحت، که علم،بنده به راهت

دِه ام دمی که در آن داستان دل دهمت باز؛ دم و دل و دانش ، دوا و درد فراقت...

به زیر خویش شکستم،چرا که بی دل ودستم؛ فدای سوی نگاهتریال ببخشم آنکه ببستم

ملالِ شما و غم یاران و همّت لا ، به او،که مانعم و این امیدِ ببخشش ها...

ببخش ،ای آنکه کاغذ فدای شوکت تو... ببخش ای که قلم تیر های لشگر تو...

به آن خدای تبسّم، به آن خدای نسیم    که مانعت ام بشکن و بساز و برو...

بساز و بشکن و ویران کن ای سوار سپید   امید آخر این لاله زار شیعه رسید...

عذر تقصیر؛ دشتم بگیر، تا بشکنی پوسته ی نفرت انگیز مرا که مانع شده بر سر راه من. پس بدان که تک تک ما غایبانیم از خویشتن و ازشما(عج) که شما حاضر و ظاهر ، میانمان قدم می زنید ولی ما با عینکی به قطر زمین و رمان هم نمی بینیم!


¤ نویسنده: معصومه ردائی

نوشته های دیگران ( )

ساعت 12:54 صبح چهارشنبه 85/7/19

آموزش قورباغه خوری!!!!

چند وقت پیش کتابی را مطالعه می کردم به نام (این قورباغه را قورت دهید!!!! ) .کتاب جالبی بود هم می خنداند هم درس می داد. برعکس خیلی معام ها که نه درس می دهند و نه می خندانند! قورباغه ها کار های عقب افتاده ی ما هستند و قورت دادن هم انجام آنها.

خلاصه ی روش های این کتاب را برایتان می نویسم  و امیدوارم مقبول بیفتد.یادتان نرود حتا نظات خودتان را راجع به قورباغه خوری برایم بنویسید!!!!!!!!!!!!!!!

ادامه مطلب...

¤ نویسنده: معصومه ردائی

نوشته های دیگران ( )

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
0
:: بازدید دیروز ::
0
:: کل بازدیدها ::
4633

:: درباره من ::

آنچه درون کلِّه یک دختر می گذرد

معصومه ردائی
یه دختر ایروونی. همین!

:: لینک به وبلاگ ::

آنچه درون کلِّه یک دختر می گذرد

:: اوقات شرعی ::

:: خبرنامه وبلاگ ::